سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بـــــــنــــدرخوبـــــــــــم


ساعت 11:10 صبح سه شنبه 86/4/26

32

۱ـ معلمه به شاگردش میگه برو یه مورچه نر پیدا کن وردار بیار. بچهه فرداش یه مورچه میاره معلمه ازش میپرسه خوب تو حالا از کجا فهمیدی که این مورچهه نره؟ بچهه میگه آخه جلوی مدرسه دختروونه پیداش کردم

 

۲ـ گرگه میره دم در خونه شنگول و منگول میگه منم منم مادرتون زود باشین در رو باز کنین. شنگول میگه غلط کردی ما  آیفون تصویری داریم

 3ـ به لاک پشته میگن یه خالی ببند میگه دویدم و دویدم

 ۴ـ ترکه زنگ میزنه 118، میگه: ببخشید شماره تلفن غضنفر رو دارین؟! یارو میگه: نه. ترکه میگه: پس من میخونم یادداشت کنین

 ۵ـ یه بچه ترکه میره پیش باباش میگه چرا به من میگن خر باباهه میگه برو از تو آشپزخونه یه قابلمه بیار تا بهت بگم وقتی میاره میزنه رو قابلمه میگه این صدای چیه؟ بچهه میگه فکر کنم دارن در میزنن! باباهه میگه حالا فهمیدی چرا بهت میگن ترک خر؟ بلند شو قابلمرو بزار سر جاش تا من برم در رو باز کنم

 

۶ـ یه روز یه آبادانیه رو از زیر آوار زلزله در میارن می‌بینن موبایلش دستشه. یارو یه نگا به ملت میکنه میگه ویبراتور رو حال کردین؟

 

10- یه روز یه نفر یه نقطه قرمز روی دیوار میبینه که داره حرکت میکنه؛ میره جلو میبینه که یه مورچه هست که روسری قرمز  پوشیده.

 

11- دوش دیدم که ملائک درمیخانه زدند
کچلی را بگرفتند و فرشش ماهه زدند

 

12- شوهر نصفه شب از خواب بیدار میشه و صدای پای دزد را میشنفه. زنش را از خواب بیدار میکنه و میگه: به نظرم توی اتاق پذیرایی یه دزد هست.
زن گفت: خاک برسرم. لابد مرتیکه لندهور داره با کفش روی فرش راه میره!

 

13ـ دکتر نظام وظیفه پسر لاغری را معاینه کرد و در برگه نوشت:
معاف، به دلیل ضعف جسمانی.
پسر لاغر با خوشحالی گفت: آخ جون! فوری می‏رم زن می‏گیرم.
دکتر نوشت: و همچنین ضعف عقلانی.....

 

14- رئیس دستور داد تمام اسناد و مدارک قدیمی رو به علت نداشتن جای کافی از بین ببرند، اما رئیس بایگانی گفت: قربان، این اسناد خیلی مهمه. ممکنه که بعدا لازم بشه. رئیس فکری کرد و گفت: مهم نیست، از همشوون یه کپی بگیرین و بقیه رو از بین ببرید.

 

15- خدمتکاری که برای تمیز کردن خانه آمده بود یک گلدان قدیمی چهارصد ساله را موقع تمیز کردن به زمین انداخت و شکست. خانم خانه که خیلی ناراحت شده بود، گفت: می‏دونی این گلدون مال چهارصد سال پیشه؟ خدمتکار گفت: خدا رو شکر! فکر کردم تازه خریدینش.

 

16- یه تریاکی تو پیغام گیر تلفنش میذاره: هشتم ولی خشتم (هستم ولی خستم)

 

17- یارو تهرونیه میره مشهد حرم امام رضا، یک نامة بلند بالا هم مینویسه که امام رضا جون، پنج میلیون پول میخوام، یک ماشین میخوام، یک زن ردیف میخوام و خلاصه یک صفحه پر میکنه. پشت صفحه هم مینویسه: یا امام رضا، اگه اینا رو نمیدی، بزن مارو بکش؛ راحتمون کن. خلاصه نامه رو میندازه تو، بعد یک دقیقه نگاه میکنه به آسمون، میبینه یکی از گلدسته‌ها داره میافته روش! خودشو پرت میکنه یک طرف و خلاصه با هزار بدبختی جاخالی میده. بعد که خطر رفع شد بلند میشه داد میزنه: جسارته یا امام رضا، به گمونم نامه رو پشت و رو گرفتی.

 

18-یه روز حضرت آدم میره خونه، در می زنه، حوا میگه :کیه؟
آدم میگه: آخه دیوونه مگه تو این دنیا غیر از من و تو کس دیگه ای هم هست؟

 

19- دو تا برادره آخره شر بودن و پدر محل رو درآورده بودن، دیگه هروقت هرجا یک خراب کاریی میشده، ملت میدونستن زیر سر این دوتاست. خلاصه آخر بابا ننشون شاک? میشن، میرن پیش کشیشِ محل، میگن:‌ تورو خدا یکم این بچه‌های مارو نصیحت کنید،‌ پدر مارو درآوردن. کشیشه میگه: ‌باشه، ولی من زورم به جفتِ اینا نمیرسه، باید یکی یکی بیاریدشون. خلاصه اول داداش کوچیکه رو میارن، کشیشه ازش میپرسه: پسرم، ‌می‌دونی خدا کجاست؟ پسره جوابشو نمی‌ده، همین جور در و دیوار ر و نگاه می‌کنه. باز یارو می‌پرسه: پسرجان، می‌دونی خدا کجاست؟ دوباره پسره به روش نمیاره. خلاصه دو سه بار کشیشه همینو می‌پرسه و پسره هم بروش نمیاره، آخر کشیشه شاکی میشه، داد میزنه: بهت گفتم خدا کجاست؟! پسره می‌زنه زیر گریه و در میره تو اتاقش،در رو هم پشتش می‌بنده. داداش بزرگه ازش می‌پرسه:چی شده؟پسره میگه: بدبخت شدیم. خدا گم شده، همه فکر می‌کنن ما برش داشتیمش!

 

20- تمساحه میره گدایی،‌ میگه:‌ به من بدبخت مارمولک کمک کنید.

 

21- رشتیه میره نجاری میگه: قربونت یک کمد بساز اصغر آقا توش نباشه!!!!!

 

22- یه روز یه سوسکه داشته از چاه فاضلاب میومده بیرون.
بهش می گن برگرد برو همونجا که بودی؟میای بیرون چی کار؟
میگه: به امید یه هوای تازه تر گفتیم از رفتن و .....

 

23- به بوش  میگن: چرا حمله کردی عراق؟ بوش میگه: امام حسین طلبید!
میگن کی از عراق خارج میشین؟ میگه: هر وقت که امام رضا بطلبه!

 

24-  این تیکه ها رو داشته باشین:
یکی خوابش سنگین میشه تختش میشکنه.
بعد که از خواب میپره دستش میشکنه .
فرداش از مرحله پرت میشه پاش هم میشکنه.
میزنه به سرش سرش هم میشکنه.
همون یارو خودش رو میزنه به اون راه گم میشه.
کلی اعصابش خوردمیشه نوار خالی گوش میده.
یه هو میخوره زمین تا خونه سینه خیز میره.
بعد میخوره زمین؛ هوا میره؛ ‌نمیدونی تا کجا میره.
جلو پمپ بنزین سیگار میکشه میگن آقا اینجا پمپ بنزینه سیگارنکش.
 میگه اهه من جلو بابام هم سیگار میکشم .
یه روز میخوره به شیشه میگه عجب هوای سفتی.
روز بعد میخوره به دیوار کمونه میکنه.
فرداش باز میخوره به دیوار میگه ببخشید.
پس فرداش باز میخوره به دیوار وای میسته پلیس بیاد.
بعد از این همه اتفاق بی هوا از خونه میره بیرون خفه میشه.

 

25- ‍‍‍‍سوال: اگه گفتی فرق بین دایناسور و ترک داناچیه؟
جواب: نسل هردوشوون منقرض شده!

 

26- ترکه شب تو پشه بند میخوابیده تا صبح به پشه ها بیلاخ میداده.

 

27- ترکه داشته نماز میخونده به قنوت که میرسه کف دستاشو بهم
می چسبونه , بهش میگن واسه چی این کار و کردی ؟
میگه میخوام از حفظ بخونم.

 

28- یه روز ترکه میخواسته بره بهشت زهرا؛ هر چی میگرده گل پیدا نمیکنه.
به جاش کمپوت میبره.

 

29- به یه ترکه میگن :‌ راسته شما به خر میگین داداش ؟
میگه آره داداش.

 

30- یه ترکه اسم بچشو می ذاره بانک هر روز میزنتش.

 

31-  ترکه با زنش رفته بوده سینما، تو فیلم یهو یه گاوه شروع می‌کنه دویدن طرف تماشاچیا. ترکه یهو میپره زیر صندلی، زنش میگه: ‌بابا خجالت بکش. این که فیلمه.
ترکه میگه: زن! من و تو می‌دونیم فیلمه، گاوه که نمی‌دونه!

 

32ـ پدر برای اولین بار دید که دخترش به جای اینکه دو ساعت با تلفن حرف بزنه بعد از یک ربع حرف زدن تلفن رو قطع کرد. پدر پرسید: کی بود؟ دختر جواب داد: شماره رو عوضی گرفته بود!!!!!

~~

33- ترکه میره آمریکا پیش رفیقش. از قضا همون موقع کنسرت ابی بوده، رفیقش میگه پاشو بریم یک حالی بکنیم. جلو در سالن، یک بابایی واستاده‌ بوده سی‌دی‌ می‌فروخته، ‌هی داد می‌‌زده: ‌سی‌دی ابی، سی‌دی‌ ابی. ترکه یک نگاهی به یارومی‌کنه، به رفیقش میگه: ببین تو رو به خدا مردم چه خنگن! این یارو این همه سال تو آمریکا بوده،‌ هنوز اِی بی سی دی رو یاد نگرفته!

 

34- ترکه میره بقالی،‌ می‌بینه رو دیوار بزرگ نوشتن: علی با ماست! حسن با ماست! حسین با ماست! میگه: ببخشید اقا، شما ماست خالی ندارید؟!

 

35- ترکه هر روز زنگ یک کلیسا رو می‌زده و در می‌رفته. آخر پدر روحانی شاکی میشه،‌ یک روز پشت در کمین می‌کنه، تا ترکه زنگ می‌زنه، ‌خرشو می‌گیره و می‌پرسه چیکار داری؟ ترکه حول میشه،‌ میگه: ببخشید، ‌عیسی هست؟!

 

36- ترکه میره حموم، آب جوش بوده با نعلبکی دوش میگیره!

 

37- ترکه مهم میشه زیرش خط میکشن، تو امتحان میاد!

 

38- ترکه وزیر مخابرات میشه بعد از یه هفته مخابرات ورشکسته میشه! از طرف دولت هیئت تحقیق تشکیل‌میدن، میبینن برای رفاه حال جامعه ورداشته همه گوشی‌های ‌تلفنای همگانی رو بیسیم کرده!

 

39- به ترکه میگن چند تا بچه داری؟ میگه 2 تا. میپرسن: کدومش بزرگتره؟
میگه: خوب اولیش!‌

 

40- ترکه میره ماه عسل، یادش میره زنش رو ببره!

 

41- از ترکه میپرسن آرزوت چیه؟ میگه:‌ کاشکی تبریز پایتخت بود! میگن: چرا؟ میگه: آخه اون وقت به ما میگفتن بچه تهرون!

 

42- ترکه کنار یه چاهی وایساده بوده، هی میگفته:‌ سیزده. سیزده. سیزده. یکی از اونجا رد میشده، می‌پرسه: ببخشید قربان، می‌تونم بپرسم دارید چیکار می‌کنید؟ ترکه یقه یارو رو میگیره، پرتش می‌کنه تو چاه، میگه: چهارده. چهارده. چهارده.

 

43- به ترکه میگن: چند تا حیوون نام ببر که پرواز کنه. میگه:‌ کبوتر، کلاغ، خر! بهش میگن: بابا خر که پرواز نمیکنه! میگه: بابا خره دیگه، یهو دیدی پرواز کرد!

 

44- ترکه چراغ جادو پیدا میکنه، دست میکشه روش غولش در میاد میگه: ‌دو تا آرزو بکن. ترکه میگه: یه نوشابه خنک میخوام که هیچ وقت تموم نشه. غوله بهش میده، ترکه یکم میخوره میگه: ‌به. به. چقدر خنکه! یکی دیگه هم بده.

 

45- به ترکه میگن خیلی آقایی. میگه: ما بیشتر!

 

46- به ترکه میگن چی شد ترک شدی؟! میگه:‌ والله من اولش که ترک نبودم، ‌تو بیمارستان با یه بچه ترک عوض شدم!

 

47- ترکه میاد تهران،‌ یه دختر خوشگل میبینه،‌ بهش میگه:‌ خانم این دوست دختر که میگن شمایین؟

 

48- ترکه پسرش رو میفرسته ژیمناستیک، بعد از یه مدتی میبینه پسرش روز به روز جای اینکه پیشرفت کنه هی داره پسرفت می‌کنه. یک روز میره سر جلسه تمرینشون ببینه چه خبره، میبینه از بچش به عنوان خرک استفاده می‌کنند!

 

49- از ترکه میپرسن شما تهرانی هستین؟ میگه: نه چشماتون قشنگ میبینه!

 

50- ترکه تو مانور شرکت میکنه، اسیر میشه!

51- ترکه بچش نمیخوابیده، بهش ژل میزنه!

 

52- به یک ترکه میگن: 2*2 چند می‌شه؟ میگه: 5 تا! می‌گن: برو بابا، 4 تا میشه! میگه: آخه من از یه راه دیگه رفتم!

 

53- ترکه و تهرونیه دعواشون میشه، میبرنشون کلانتری. افسرنگهبان از تهرونیه میپرسه: اسمت چیه؟ یارو با بیخیالی میگه: فری..... افسره حسابی چپ و راستش میکنه، میگه: بی پدر فکر کردی اینجا خونه خالست خودمونی شدی؟ گفتم اسمت چیه؟ تهرونیه که حساب دستش اومده بوده میگه: فریدون قربان! افسره برمی‌گرده به ترکه میگه اسم توچیه؟ ترکه که اسمش قلی بوده، یکم فکر میکنه بعد با ترس جواب میده: قولیدون!

54- ترکه میخواسته زیردریایی آمریکاییا تو خلیج فارس رو غرق کنه، در میزنه فرار میکنه!

 

55- ترکه به دوستش میگه: اصغر، قربون دستت، برو عقب ماشین ببین چراغ راهنما ماشین کار میکنه یا نه. اصغر میره عقب ماشین، میگه: کار می‌کنه، کار نَمی‌کنه، کار می‌کنه، کار نَمی‌کنه.....!!!!!


¤ نویسنده: ابوذر

نوشته های دیگران ( )

ساعت 11:9 صبح سه شنبه 86/4/26

ترکه شب عروسیش نمیدونه به زنش چی بگه

 میگه خانوادت میدونن تو اینجایی؟؟

**

ترکه زنش فوت میکنه میره خواهر زنشو میگیره .

میگن چرا؟

میگه :به خاطر صرفه جویی در مادر زن

 

**

اصفهانیه قله اورست رو فتح کرد.

بهش میگن انگیزه ات چی بود؟؟

میگه خدا لعنت کنه کسی رو که گفت اون بالا نذری میدن

**

جسد 20 نفر از ترکهایی که پیاده از جزیره کیش به سمت حرم مطهر امام به راه افتاده بودند امروز در سواحل خلیج فارس کشف شد

**

درپی آزاد اعلام شدن ازدواج موقت از سوی وزیر کشور

موجی از امید دربین جوانان پدیدار شد

وبا توجه به استقبال وسیع مردم

زن صیغه ای سهمیه بندی شد

و بزودی (صفا کارت)توزیع می شود

**

سال 68 هایده و خمینی فوت کردند.

 سال 86 مهستی و فاضل لنکرانی.

 برای سلامتی خامنه ای دعا کنید تا حمیرا زنده بماند

**

احمدی نژاد برای کاهش قیمت تخم مرغ

 به خروس ها وام ازدواج می دهد

**

به اصفهانیه می گن تا حالا شیرین تر از عسل هم خوردی ؟

 میگه : بله ، ترشی مفتی

**

به حرمت گوسفندی که جان حضرت اسماعیل را نجات داد

 هفت بار بگو بع بع   و سند تو ال کن

خبر خوشی دریافت میکنی.

بی توجهی نکن

**

نرخ جدید مهریه:

 1386 لیتر بنزین ماشین؛ عندالمطالبه

**

جدیدترین جمله عاشقانه:

 تو بنزین منی

**

میگن مهدی بیا مهدی بیا...

آخه مهدی با 3 لیتر بنزین چطوری بیاد؟

**

دوستت دارم قد یه بشکه بنزین،

 خاطرخواتم قد یه پمپ بنزین،

 روز تولد تو بهترینم،

 هدیه بهت میدم

یه کارت بنزین

**

اگر دیدی جوانی به درختی تکیه کرده

 بدان بنزین نداره سکته کر


¤ نویسنده: ابوذر

نوشته های دیگران ( )

ساعت 4:15 عصر یکشنبه 86/4/24


¤ نویسنده: ابوذر

نوشته های دیگران ( )

ساعت 4:13 عصر یکشنبه 86/4/24

salam

¤ نویسنده: ابوذر

نوشته های دیگران ( )

<      1   2   3      

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
7
:: بازدید دیروز ::
2
:: کل بازدیدها ::
8552

:: درباره من ::

بـــــــنــــدرخوبـــــــــــم


:: لینک به وبلاگ ::

بـــــــنــــدرخوبـــــــــــم

:: آرشیو ::

آرشیو

:: اوقات شرعی ::

:: لوگوی دوستان من::





::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: خبرنامه وبلاگ ::